منت از کردگار دادگرست


منت از کردگار دادگرست

که ترا کار با نظام ترست
که ترا کار با نظام ترست
صدرآفاق وسعد دین که ز قدر
صدرآفاق وسعد دین که ز قدر
قدمش جای تارک قمرست
قدمش جای تارک قمرست
این مراتب کنون که می بینی
این مراتب کنون که می بینی
اثر جزو کلی قدرست
اثر جزو کلی قدرست
باش تا صبح دولتت بدمد
باش تا صبح دولتت بدمد
کین لطایف نتیجهٔ سحرست
کین لطایف نتیجهٔ سحرست
ای جوادی که دست و طبع ترا
ای جوادی که دست و طبع ترا
کان دعاگوی و بحر سجده برست
کان دعاگوی و بحر سجده برست
پیش دست و دل تو ناچیزست
پیش دست و دل تو ناچیزست
هرچه در بحر و کان زر و گهرست
هرچه در بحر و کان زر و گهرست
دم و کلک تو در بیان و بنان
دم و کلک تو در بیان و بنان
گرچه بر یار و خضم نفع و ضرست
گرچه بر یار و خضم نفع و ضرست
غیرت روح عیسی است این یک
غیرت روح عیسی است این یک
خجلت چوب موسی آن دگرست
خجلت چوب موسی آن دگرست
هرچه در زیر چرخ داناییست
هرچه در زیر چرخ داناییست
راستی پرتوی از آن هنرست
راستی پرتوی از آن هنرست
رانده ای بر جهان تو آن احکام
رانده ای بر جهان تو آن احکام
کز خجالت رخ زمانه ترست
کز خجالت رخ زمانه ترست
پیش دست تو ابر چون دودست
پیش دست تو ابر چون دودست
بر طبع تو بحر چون شمرست
بر طبع تو بحر چون شمرست
ذهن پاک تو ناطق وحی است
ذهن پاک تو ناطق وحی است
نوک کلک تو منشی ظفرست
نوک کلک تو منشی ظفرست
در حصار حمایت حزمت
در حصار حمایت حزمت
مرگ چون حلقه از برون درست
مرگ چون حلقه از برون درست
مابقی را ز خوان خود پندار
مابقی را ز خوان خود پندار
هرچه بر خوان دهر ماحضرست
هرچه بر خوان دهر ماحضرست
مه و خورشید شوخ و بی شرمند
مه و خورشید شوخ و بی شرمند
تا چرا بر سر توشان گذرست
تا چرا بر سر توشان گذرست
جود تو آن شنیده این دیده
جود تو آن شنیده این دیده
مه مگر کور و آفتاب کرست
مه مگر کور و آفتاب کرست
به حقیقت بدان که مثل تو نیست
به حقیقت بدان که مثل تو نیست
زیر گردون مگر که بر زبرست
زیر گردون مگر که بر زبرست
آمدم با حدیث سیرت خویش
آمدم با حدیث سیرت خویش
که نمودار مردمان سیرست
که نمودار مردمان سیرست
به خدایی که در دوازده برج
به خدایی که در دوازده برج
هفت پیکش همیشه در سفرست
هفت پیکش همیشه در سفرست
عمل کارگاه صنعت اوست
عمل کارگاه صنعت اوست
که سواد مه و بیاض خورست
که سواد مه و بیاض خورست
به صفای صفی حق آدم
به صفای صفی حق آدم
که سر انبیا و بوالبشرست
که سر انبیا و بوالبشرست
به دعایی که کرد نوح نجی
به دعایی که کرد نوح نجی
که در آفاق از آن هنوز اثرست
که در آفاق از آن هنوز اثرست
به رضای خلیل ابراهیم
به رضای خلیل ابراهیم
که به تسلیم در جهان سمرست
که به تسلیم در جهان سمرست
حق داود و لطف نعمت او
حق داود و لطف نعمت او
که ترا در بهشت منتظرست
که ترا در بهشت منتظرست
به نماز و نیاز یعقوبی
به نماز و نیاز یعقوبی
در غم یوسفی کش او پسرست
در غم یوسفی کش او پسرست
به کف موسی کلیم کریم
به کف موسی کلیم کریم
به دم عیسیی که زنده گرست
به دم عیسیی که زنده گرست
به سر مصطفی شریف قریش
به سر مصطفی شریف قریش
که ز جمع رسل عزیرترست
که ز جمع رسل عزیرترست
به صفا و وفا و صدق عتیق
به صفا و وفا و صدق عتیق
که ز دل جان فروش و شرع خرست
که ز دل جان فروش و شرع خرست
به دلیری و هیبت عمری
به دلیری و هیبت عمری
که ظهور شریعت از عمرست
که ظهور شریعت از عمرست
به حیا و حیات ذوالنورین
به حیا و حیات ذوالنورین
که حقیقت مولف سورست
که حقیقت مولف سورست
به کف و ذوالفقار مرتضوی
به کف و ذوالفقار مرتضوی
که به حرب اندرون چو شیر نرست
که به حرب اندرون چو شیر نرست
حرمت جبرئیل روح امین
حرمت جبرئیل روح امین
که به عصمت جهانش زیرپرست
که به عصمت جهانش زیرپرست
حق میکال خواجهٔ ملکوت
حق میکال خواجهٔ ملکوت
که ز کروبیان مهینه ترست
که ز کروبیان مهینه ترست
به صدا و ندای اسرافیل
به صدا و ندای اسرافیل
که منادی و منهی حشرست
که منادی و منهی حشرست
به کمال و جلال عزرائیل
به کمال و جلال عزرائیل
که کمین دار جان جانورست
که کمین دار جان جانورست
به صلوة و صیام و حج و جهاد
به صلوة و صیام و حج و جهاد
کاصل اسلام از این چهار درست
کاصل اسلام از این چهار درست
به حق کعبه و صفا و منی
به حق کعبه و صفا و منی
حق آن رکن کش لقب حجرست
حق آن رکن کش لقب حجرست
به کلام خدای عز و جل
به کلام خدای عز و جل
که هر آیت ازو دو صد عبرست
که هر آیت ازو دو صد عبرست
حرمت روضه و قیامت و خلد
حرمت روضه و قیامت و خلد
حق حصنی که نام آن سقرست
حق حصنی که نام آن سقرست
به عزیزی و حق نعمت تو
به عزیزی و حق نعمت تو
که زیادت ز قطرهٔ مطرست
که زیادت ز قطرهٔ مطرست
به کریمی و لطف و رحمت حق
به کریمی و لطف و رحمت حق
که گنه کار را امیدورست
که گنه کار را امیدورست
که مرا در وفای خدمت تو
که مرا در وفای خدمت تو
نه به شب خواب و نه به روز خورست
نه به شب خواب و نه به روز خورست
چمن بوستان نعت ترا
چمن بوستان نعت ترا
خاطرم آن درخت بارورست
خاطرم آن درخت بارورست
که ز مدح و ثنا و شکر و دعا
که ز مدح و ثنا و شکر و دعا
دایمش بیخ و شاخ و برگ و برست
دایمش بیخ و شاخ و برگ و برست
آنچه گفتند حاسدان به غرض
آنچه گفتند حاسدان به غرض
به سر تو که جملگی هدرست
به سر تو که جملگی هدرست
خاک نعل ستور تو بر من
خاک نعل ستور تو بر من
بهتر از توتیای چشم سرست
بهتر از توتیای چشم سرست
زانکه دانم که پیش همت تو
زانکه دانم که پیش همت تو
آفرینش به جمله بی خطرست
آفرینش به جمله بی خطرست
سبب خدمت تو از دل پاک
سبب خدمت تو از دل پاک
جان من بسته بر میان کمرست
جان من بسته بر میان کمرست
پس اگر ز اعتماد در مستی
پس اگر ز اعتماد در مستی
حالتی اوفتاد کان سیرست
حالتی اوفتاد کان سیرست
تو پسندی که رد کنی سخنم
تو پسندی که رد کنی سخنم
چون منی را به چون تویی نظرست
چون منی را به چون تویی نظرست
چکنم بازگیرم از تو مدیح
چکنم بازگیرم از تو مدیح
بنده را آخر این قدر بصرست
بنده را آخر این قدر بصرست
چه حدیث است از تو برگردم
چه حدیث است از تو برگردم
الله الله دو قول مختصرست
الله الله دو قول مختصرست
چون به عالم تویی مرا مقصود
چون به عالم تویی مرا مقصود
از در تو بگو دگر گذرست
از در تو بگو دگر گذرست
پس بگویند بنده را حاشاک
پس بگویند بنده را حاشاک
مردکی ریش گاو کون خرست
مردکی ریش گاو کون خرست
ای جوادی که خاک پایت را
ای جوادی که خاک پایت را
بوسه ده گشته هرکه تاجورست
بوسه ده گشته هرکه تاجورست
عفو فرمای گر مثل گنهم
عفو فرمای گر مثل گنهم
خون شپیر و کشتن شپرست
خون شپیر و کشتن شپرست